جشن شاعرانه 50 سال Switchboard LGBT


در یک عصر دوشنبه، در اتاقی در بالای یک کتابفروشی در نزدیکی کینگز کراس، خط کمکی با هدف ارائه اطلاعات و حمایت از جامعه دگرباشان جنسی+ آغاز شد.

4 مارس 1974 – 50 سال پیش در این سال – اولین بار Switchboard تلفن را برداشت.

سپس به عنوان تابلوی همجنس‌باز لندن شناخته می‌شد، هر شب پنج ساعت برای پاسخ دادن به همه سؤالات، از نحوه بیرون آمدن از خانواده، نحوه برقراری رابطه جنسی مقعدی ایمن، یا نحوه یافتن افراد عجیب و غریب، باز بودند.

وجود Switchboard از عواقب جرم زدایی نسبی همجنسگرایی مردانه، درست از طریق اپیدمی ایدز، بمب گذاری در میخانه دریاسالار دانکن و بخش 28، تا امروز را در بر می گیرد.

آنها تخمین می زنند که از زمان شروع فروتنانه خود از بیش از 4 میلیون نفر حمایت کرده اند.

بنابراین، 50 سالگی Switchboard چگونه باید جشن گرفته شود؟ چگونه می توان نیم قرن کار را خلاصه کرد، چه رسد به ظرافتی که سزاوار آن است؟ یک رویداد بزرگ؟ آتش بازی؟ سخنرانی های بزرگ؟

پاسخ ناگزیر همانگونه است که Switchboard شروع کرد: متواضعانه و با دستی دراز برای کسانی که به آن نیاز دارند.

دستی دراز…

این دیوید لوید، یک مددکار اجتماعی بازنشسته 73 ساله و یک شنونده داوطلب Switchboard 12 ساله بود که یک مسابقه شعر را پیشنهاد کرد.

دیوید قبل از اینکه شریک 43 ساله خود، پیتر دابسون را در سال 2017 به دلیل سرطان از دست داد، هرگز شعر ننوشته بود.

آنها در سال 1974، اتفاقاً فقط یک ماه قبل از شروع Switchboard ملاقات کردند.

دیوید می‌دانست که پیت گهگاه شعر می‌نوشت و پس از مرگ پیت، تعدادی شعر و تصاویر به جا مانده در یک پوشه کشف کرد.

دیوید آنها را تبدیل به یک کتاب و نمایشگاه کرد، و هنگامی که او در مورد زندگی خود با پیت فکر می کرد، اهمیت زیادی برای او پیدا کرد.

دیوید می‌گوید: «هنگامی که شریک زندگی‌ام را غمگین می‌کردم، شروع به نوشتن یادداشت‌ها و تأمل‌های کوتاه درباره احساساتم کردم و آنچه در آن زمان متوجه شدم این بود که واقعاً روی کاغذ آوردن چیزها چقدر مفید است، در حالی که واقعاً نمی‌توانستم صحبت کنم. به هر کسی در مورد احساسم چون خیلی سخت بود.»

وقتی دیوید به عقب برگشت و به نوشته های تکه تکه اش نگاه کرد، متوجه شد که خط نوشته هایش شبیه شعر است، و جرقه ای را برای برگزاری مسابقه شعر ایجاد کرد.

“این فقط به من رسید، زیرا این فرصتی برای افراد جامعه ما خواهد بود – که شاید نمی توانند در مورد احساس خود صحبت کنند یا هرگز نتوانسته اند با Switchboard تماس بگیرند – اما چیزهایی در درون خود دارند که می خواهند آنها را خاموش کنند. “

برای دیوید، پنجاهمین سالگرد فرصت مناسبی برای رقابتی بود که بحث‌های آزاد را تشویق می‌کرد.

پس از مبارزات خود و 12 سال حمایت از دیگران از طریق داوطلبانه، او کار Switchboard را حیاتی می داند.

دیوید گفت: “به ندرت تغییری انجام می دهم که در پایان آن شیفت احساس نمی کنم که واقعاً خوشحالم که برای آن شخص اینجا بودم.”

… به کسانی که به آن نیاز دارند

جیمی گریفن، یک مددکار اجتماعی سابق که احساس می‌کرد فرسوده شده بود و به طرز عجیبی در فیلم‌هایی که برای اولین بار Switchboard نامیده می‌شد، مامور سگ‌ها شد.

او 16 ساله بود، به تازگی از خانه فرار کرده بود و می خواست بداند پس از نقل مکان به آپارتمانی در ارلز کورت، کافه های همجنس گرایان محلی کجا هستند.

دادگاه ارلز که او نمی دانست، یکی از کانون های جامعه دگرباشان جنسی در آن زمان بود.

این دختر تلفنی به من گفت: “خدایا سرت را از پنجره بیرون بیاور!”

جیمی در حالی که می‌خندد، ادامه داد: «فکر کردم او شوخی می‌کند. گفتم: چی؟ چی میگی تو؟’ و او گفت: “عشق تو در یک گلدان مربا فرود آمدی.” بهتر از این نمی توانستی انجام دهی!’.

“فکر کردم، وای، این صفحه کلید عالی است!”

جیمی همچنین دیگرانی را می‌شناخت که با Switchboard تماس گرفته بودند.

او عده‌ای را می‌شناخت که پس از اخراج توسط صاحبخانه‌شان به دلیل همجنس‌گرا بودن، خواستار مشاوره مسکن شدند.

او افراد دیگری را می‌شناخت که پس از گرفتار شدن در دام پلیس – معروف به «پلیس زیبا» – که برای دستگیری مردان همجنس‌گرا وانمود می‌کردند همجنس‌گرا هستند، برای مشاوره حقوقی تماس گرفتند.

«در آن زمان این یک موهبت الهی بود، زیرا به ما می‌گفت حقوق ما چیست – حتی زمانی که تعداد زیادی از آنها را نداشتیم.

«همه ما می‌توانستیم شماره را نقل‌قول کنیم و اگر دوستی وارد شد و به هر دلیلی با مشکل مواجه شد، همیشه با Switchboard تماس می‌گرفتیم.

“آنها در پس زمینه زندگی ما مانند یک ناجی بودند.”

در حالی که Switchboard برای زمانی که اطلاعات مربوط به افراد عجیب و غریب کمیاب و محافظت شده بود، ضروری بود، اما این سوال را مطرح می‌کند – در عصری که اطلاعات بی‌پایان در دستان افراد وجود دارد، Switchboard چقدر مرتبط است؟

برای چارلی مایکل بیکر، نویسنده 17 ساله و خالق محتوا، Switchboard مانند همیشه مهم است.

چارلی اولین بار زمانی که حدود 12 سال داشت زنگ زد – او در مدرسه و با تمایلات جنسی خود دست و پنجه نرم می کرد و می دانست که ممکن است همجنس گرا باشد اما مطمئن نیست که از کجا باید برود.

در چند باری که چارلی از آن زمان به بعد تماس گرفت، درباره سلامت جنسی و اچ‌آی‌وی مشاوره دریافت کرد، نزدیک‌ترین کلینیک سلامت جنسی او کجا بود، چگونه هویت خود را بفهمد و وقتی احساس آمادگی کرد، چگونه به والدینش مراجعه کند.

چارلی گفت: «کسی که با او صحبت می‌کردم – این را خیلی خوب به خاطر می‌آورم، این در ذهن من جا افتاده است – آنها به معنای واقعی کلمه از هر سناریویی با من صحبت کردند، زیرا نمی‌دانستم والدینم چه واکنشی نشان خواهند داد.

«آنها به معنای واقعی کلمه سنگ من بودند. در آن زمان هیچ دوستی نداشتم، جوان و ساده لوح بودم و آنها را به عنوان دوستان خود می دیدم.»

جلوتر، روی پاهای هماهنگ راه بروید

در مجموع 128 نفر شعرهای خود را به مسابقه دیوید ارسال کردند که تجربه ای احساسی برای او بود.

او گفت: «این واقعاً تکان دهنده بود، خواندن برخی از مطالب ارسالی که داشتیم. من از همه بسیار سپاسگزارم.»

از 128 ارسالی، 28 مورد در یک کتاب جمع آوری می شود که در ماه جولای منتشر می شود.

در حالی که منتظر فرصت خود برای خواندن آثار برنده هستید، در زیر یکی از شعرهایی است که الهام بخش مسابقه بوده و در پوشه پیت باقی مانده است.

پس از باران و تاریکی، آفتاب شیرین تر به نظر می رسد.
سر و صداهای پاییزی مانند برگ طلا در خیابان.
زمانی که ذهن‌های نگران می‌توانند ملاقات کنند، زمستان کمتر شوم به نظر می‌رسد،
و ما به جلو می رویم، جلوتر، روی پاهای هماهنگ قدم می زنیم.»

اعتبار تصویر برجسته: دیوید لوید





منبع